هر گونه انتقاد غیر تحلیلی، گلایه، اظهار تأسّف، افشاگری، طعن و کنایه، جوک، تکهپرانی به شخصیتهای سیاسی، لقبسازی برای آنان، فحاشی، طعن و طنز و... در انتقاد از سیاستها و اقدامات دولتها بیفایده، اتلاف عمر و تشدید احتمال خطاهای بزرگتر است. نمونههایش را بسیار شاهد بودهاید.
کسانی که وقت خود را صرف این امور میکنند؛ باید بدانند که با این کارِ خود، باعث تقویت همهی آن چیزهایی میشوند که از آن به ستوه آمدهاند. عجیب است؟... اما مطمئن باشید واقعیت دارد.
در خلقت، هیچ مطالبهای به اخذ طلب منجر نمیشود، مگر با داشتن قدرت. مباحث فوکو در باب قدرت را بخوانید. اگر فقط بنالید، هیچ قدرتی کسب نمی کنید. کاش ضررش به همین محدود میشد. وقتی ملتی در حال کسب قدرت مدنی نیست، روز به روز بر خطرِ تسلط بیگانه بر خود میافزاید.
امکان ذخیرهی قدرت برای اصلاح زندگی ما، زمانی حاصل میشود که ملت چگونگی کسب قدرت فوکویی را بدانند. وقتی قدرت پیدا میکنیم که به حقایق پایبند باشیم و به دیگر پایبندان حقایق کمک کنیم. مثال ساده: در پارک زبالههای دیگران را از روی چمن جمع کنید و در سطل بریزید. همزمان تشکلی مردمی برای همین کار ساده درست کنید. کم کم خواهید دید: نیرویی در هوا وجود خواهد داشت که نمی گذارد دستی زبالهای را روی چمن بیندازد. در پاسخ به من نگویید. کسی رعایت نمی کند. برای این که مفهومی رعایت شود، باید برای آن مفهوم تولید قدرت کرده باشیم.
عدهای خواهند گفت پس قانون چه کاره است؟... پاسخ این است، بدون کسبِ قدرت مدنی توسط یک ملت، هیچ قانونی ضمانت اجرایی نخواهد داشت.
زمانی که شما رفتاری را به نفع یک کل مفروض انجام میدهید و همزمان یک فرد یا گروه همفکر را برای به انجام رساندنِ آن اقدام پیدا میکنید، دومینوی کسب قدرتِ مدنی را به کار انداختهاید.
اگر نشستهاید و وقتتان را با گلایه، تمسخر، فحاشی، افشاگری، تسلیت، تبریک، اظهار ندامت، جابه جا کردن اخبار بد و... میگذرانید، در همهی بدبختیها سهم دارید. شما به کسب قدرت مدنی کمکی نمی کنید. پس مشغول کمک غیر مستقیم به کسب قدرت تمامیت طلبانه هستید. قدرت تمامیت طلب، همان سرمایه است. سرمایه را نمی شود نصیحت کرد، نمی شود او را کتک زد. نمی توان او را از خدا ترساند. سرمایه را فقط با سرمایه میتوان تعدیل کرد. برای تعدیل قدرت ناکارآمد و نابلد و نامهربان، باید قدرت کارآمد مردمی را افزایش داد. از این الفاظ به غلط بوی سیاست را استشمام نکنید. این نوشته به کل غیر سیاسی است. به طور مطلق هر ملتی که راههای کسب قدرت مدنی را نداند، باعث ایجاد فساد در دولت خود خواهد شد. در زندگی روزمرهی خود بگردید. در بهداشت، آموزش، ترافیک، اقتصاد و غیره کنکاش کنید. هر جا که میتوانید با یک یاچند نفر از دوستان همدل کاری بکنید، اقدام را شروع کنید. به عنوان نمونه، من یک نفری و بدون یک ریال پاداش و حتی با خرج از جیب مبارک، ترویج چای سالم ایرانی را از خانه و فامیل و دوستان شروع کردم. بعد به مجامع و همکاران و حتی برخی نهادها گسترش دادم. برندهای چای ایرانی به کمکم آمدند. کسانی صفحههای فروش و ترویج چای ایرانی راه انداختند. به بازدید کارخانهها و مزارع چای رفتم. گزارشگرانی را برای تهیهی گزارش از روند تولید چای ایرانی فراخواندم. جشنوارهای کشوری در این زمینه برگزار کردیم. نیکوکاران هزاران بسته چای ایرانی به اقشار کم درآمد تقدیم کردند و رشد مصرف چای ایرانی همچنان رو به افزایش است. اکنون کشاورز چایکار قدرت دارد که زمینش را به زمین خواران نفروشد زیرا میتواند با آن شکم زن و بچهاش را سیر کند.
دوگانهی ملت و دولت را از ذهن پاک کنید. هر اشتباهی که در کشوری صورت میگیرد، ملت و دولت در آن سهیمند. کسی که پراید میخرد با کسی که تولید میکند، در فاجعه شریک است.
به کسب قدرت مدنی فارغ از دستهبندیهای سیاسی بیندیشید. سیاستمداران بر امواج کسب قدرت مدنی سوار میشوند و اغلب رفیق نیمهراهند. سیاست همین است. سیاستمداران را فقط با قدرت مدنی میتوان تعدیل کرد نه با تهاجم. تهاجم نهایت ضعف یک ملت است.
یادتان نرود، برای کسب قدرت مدنی همه باید از جیب، وقت و ابتکارمان مایه بگذاریم. راهش این است: درصدی از خرابیِ هرچیز را بدون کمک دولت و فقط با کمک گروههای دوستانه اصلاح کنید. اگر گروه دوستانهی شما فقط برای رفع دلتنگی و عاری از اقدامات عملی و عینی مدنی است، مطمئن باشید این کار بر دلتنگی شما میافزاید. متوجه این دلتنگی فزاینده نشدهاید؟ اگر بتوانید یک میلیونیم درصد از یک خرابی را با تولید قدرت مدنی، اصلاح کنید، حرکت رو به جلو را آغاز شده بدانید.
نظرات